تحولات لبنان و فلسطین

یکی از بازی‌های درخشان در سریال «ولایت عشق» نقش «فضل بن سهل» بود که با بازی زیبای اکبر زنجانپور در ذهن‌ها ماندگار شد.  فضل بن سهل دبیر سیاستمدار مأمون، نماینده ایرانی‌ها در دربار عباسیان بود. شاید فضل نخستین گامی که برای رسیدن به آرزوهای خود برداشت این بود که مأمون را قانع کرد به خراسان برود تا در آنجا به جمع‌آوری یاران خود بپردازد و او را از سیطره امین دور کند.  فضل که برای به خلافت رساندن مأمون تلاش می‌کرد، آرزو داشت مرو به جای بغداد، پایتخت این خلافت باشد و عظمت خراسان را به آن بازگرداند.  با اکبر زنجانپور، بازیگر نقش فضل بن سهل گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

هنوز هم از مردم بازخورد «ولایت عشق » را می‌گیرم

اگرچه تعداد کارهایی که با موضوع امام رضا علیه السلام ساخته شده بسیار اندک است، اما در میان همه آن‌ها نام «ولایت عشق» همچنان می‌درخشد. سریالی پرزحمت که بی گمان نام مهدی فخیم زاده را برای همیشه در تاریخ تلویزیون جمهوری اسلامی زنده نگه می‌دارد. هنوز هم وقتی در ایام مناسبتی سال این سریال را از تلویزیون می‌بینیم انگار برای‌مان تازگی دارد. 
خود فخیم زاده درباره مسیر ساخت سریال تاریخی بر مبنای زندگی امام رضا(ع) اینگونه می‌گوید: کتابی به من دادند درباره زندگی امام رضا(ع) تا بخوانم و گفتند که بر مبنای تجربیات قبلی‌ام سریال «ولایت عشق» را بسازم. این سریال دو سال و نیم طول کشید و صدا روی صحنه بود. اولین بار بود که معصوم را نمایش دادیم. کتاب‌های زیادی خواندم که روایت‌های متفاوتی از زندگی امام داشتند. 
شورای تاریخ اسلام هم در تلویزیون درست شد که می‌گفت از کجا شروع و در کجا تمام کنیم. برخی مباحثات را این شورا گفتند که باید حتماً در سریال باشد، مثل نماز عید فطر و نماز عید باران. من هم یک سناریو براساس اطلاعات تاریخی نوشتم، به این شورا دادم و آن‌ها تأیید کردند. 
بعد یک سناریوی دراماتیک نوشتم و شخصیت‌هایی اضافه شدند تا به لحاظ درام مناسب باشد. مثلاً شخصیتی که خودم در این سریال بازی کردم و یا دانیال حکیمی بازی کرد تاریخی نبودند و من درستشان کرده بودم تا فواصل میان روابط را پُر کنند. 

■ آقای زنجانپور بفرمایید چه شد که این نقش به شما پیشنهاد شد؟
ما سال‌های سال با مهدی فخیم‌زاده در تئاتر کار کردیم و کاملاً سلیقه همدیگر را می‌شناختیم. ایشان هم لطف کردند و در آن زمان بازی در نقش فضل بن سهل را به بنده پیشنهاد دادند. من فضل را نمی‌شناختم و سر این کار با او آشنا شدم.
 البته پیش از این مطالعه در تاریخ داشتم و اسم این آدم را خوانده بودم ولی شناخت کافی نسبت به او و احوالاتش نداشتم. فضل بن سهل سومین شخصیت برجسته ایرانی بود که در دولت عباسیان، مهم‌ترین مقام‌های لشکری و کشوری را گرفته بود، می‌خواست تاریخ را عوض کند. 
شخصیت فضل که آدم بلندپروازی بود و خودش را کمتر از افرادی مثل ابومسلم خراسانی نمی‌دید، فکر تازه‌ای کرد تا نامش در تاریخ بماند، برای همین با مأمون خلوت کرد و نام امام رضا علیه السلام را به میان آورد.

■ یکی از مشکلات بازی در نقش‌های تاریخی نبود اطلاعات کافی درباره ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری آدم هاست. شما چگونه با این مسئله مواجه شدید؟
بله، کاملاً درست می‌فرمایید. ما وقتی سراغ یک شخصیت تاریخی می‌رویم، نه درباره شکل و شمایلش چیزی می‌دانیم، نه عاداتش را می‌شناسیم و نه از رفتارها و خلق و خوی شخصی‌اش خیلی می‌دانیم. 
همه این‌ها باید خلق شود و این یک کار بسیار دشوار است. یادم می‌آید برای شخصیت‌پردازی فضل‌بن‌سهل، گریمور، طراح لباس، فخیم زاده و خودم همه نشستیم و با هم به یک جمع بندی رسیدیم که این آدم مثلاً این شکلی حرف می‌زند، اینگونه راه می‌رود، لباس‌هایش این چنین است و سایر مسائل دیگر. 
برای شخصیت‌پردازی‌های این چنینی باید بازتاب آن آدم را در بستر تاریخ ببینیم. این‌ها چیزهایی است که همه‌اش با تصور و خیال ساخته می‌شود. 

■ اتفاقاً یکی از چالش‌های همیشگی اهالی هنر با مورخین همین مسئله است. مورخ یک برداشتی دارد و کارگردان که می‌خواهد آن شخص را در قالب درام دربیاورد برداشتش متفاوت است. به نظر شما می‌شود به یک تعادل رسید؟
ببینید این یک مسئله پیچیده است. واقعاً به نظر من یک دوره چهار ساله می‌طلبد تا در دانشگاه درباره این مسائل صحبت کنند و هنرمندان و اندیشمندان به یک نتیجه مشخص برسند وگرنه همه بحث‌های ما تصوّری است و هرچه هم که بگوییم از قالب خیال و ذهنیت بیرون نمی‌آید. 
سرانجام گاهی کارگردان که می‌خواهد قصه را روایت کند، اگر بخواهد دقیقاً مو به مو مطابق واقعیت پیش برود کار آنچنان که باید پخته نمی‌شود، از طرفی قصه واقعی است و حق تحریف هم نداریم.  اینجا به یک دوگانگی می‌رسیم که باید اهالی فن بنشینند و درباره آن جلسات بحث و گفت‌وگو بگذارند. 

■ تجربه بازی در نقش فضل‌بن‌سهل چگونه بود؟ بالاخره او یکی از شخصیت‌های اصلی داستان بود که در تمام طول ماجرا بیننده با او همراه بود.
اگرچه بازی در این نقش بسیار سخت بود اما خیلی نقشم را دوست داشتم. زنده کردن نقشی که هیچ شناختی نسبت به او وجود ندارد دشوار است و همان طور که گفتید فضل در سرتاسر کار حضور داشت. یکی از سختی‌های نقشم حفظ کردن دیالوگ‌ها بود. گاهی فخیم‌زاده سه صفحه مونولوگ پشت سر هم می‌نوشت که حفظ کردن آن واقعاً تمرین زیادی می‌طلبید، ممارست و کار زیادی می‌خواست. البته این را بگویم هیچ کاری در دنیا آسان نیست. هر کاری مشکلات خودش را دارد. پختن یک نان هم دردسر دارد. 
در هر زمینه‌ای کار حرفه‌ای سخت است. کاری که سخت نباشد، اصلاً کار نیست. کاری با ارزش است که دشوار باشد، بخصوص کار هنری. ما از کار کردن خسته نمی‌شویم و اتفاقاً با آن جلا پیدا می‌کنیم. 

■ بعد از اینکه مردم کار را دیدند چه بازخوردهایی دریافت کردید؟
خیلی خوب بود. شاید برای‌تان جالب باشد که هنوز هم بازخورد می‌گیرم. من زمانی که کار را خواندم می‌دانستم این سریال یک سریال به یادماندنی خواهد شد. 
اتفاقاً من در کار قبلی فخیم‌زاده یعنی «تنهاترین سردار» نقش معاویه را داشتم، آنجا تجربه زیادی نداشتیم. سریال قبلی موجب شد «ولایت عشق» بسیار کامل‌تر و پخته‌تر ساخته بشود. 
یعنی تجربه «تنهاترین سردار» به کمک فخیم زاده آمد و شد «ولایت عشق».  حقیقتاً فخیم زاده بیشتر از هر کسی انرژی می‌گذاشت. شب در خانه می‌نشست، دیالوگ‌ها را می‌نوشت، بعد پنج و نیم صبح سر صحنه می‌آمد. تا شب فیلمبرداری می‌کرد و بعد باز به خانه می‌رفت و دیالوگ‌ها را می‌نوشت. دو سال و نیم برنامه‌اش همین بود. 
قبل از آن هم که چند سال مشغول نوشتن فیلمنامه بود و به معنای واقعی کلمه چهار پنج سال درگیر کار بود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.